مقدمه:
طراحی گرافیک را میتوان ترکیبی از ایده بازنمودِ بصری یک مفهوم، پیام و یا حتی یک احساس ذهنی در توصیف و بیان موضوعی دانست که به مدد زبان تصویر و نوشتار و یا حتی صرفاً طراحی تصویری ( نشانههای تصویری) و یا صرفاً طراحی نوشتاری (حروف نگاری) شکل گرفته است به گونهای که درک آن را برای جامعة مخاطب آسان سازد. با ذکر این تعریف شایستهی ذکر است که اگر چه تأسیس رسمی رشته گرافیک در ایران، به دوران پهلوی دوم میرسد و در این دوران نیز همچون گذشته نامی از طراحی گرافیک وجود نداشته تا بدان حد که بنابر مصاحبه شفاهی با آقای محمودجوادیپور در تاریخ 11/6/86 و منطبق بر گفتارنویس آن در کتابخانه اسناد ملی به طراحی و صفحهآرایی آثاری چون اوراق بهادار و سهام، تصویرسازی کتاب، چاپ رنگی و ... «هنر چاپ» گفته میشد (جوادی پور،1386، 5) اما بیتردید نمیتوان تأسیس ادارهای به نام «اداره طراحی گرافیک توسط وزارت فرهنگ و هنر را در سال 1336ش به مدیریت صادق بریرانی» (بریرانی، 1388، 17)و سپس تأسیس رشتهی گرافیک را در سال «1338ش به کوشش هوشنگ کاظمی در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران» به یکباره و در خلأ دانست (ممیز،1371، 69). آنچنانکهپژوهشگران حوزهی طراحی گرافیک حتی در خارج از کشور همچون فیلیپ بی مگز در مقدمهی کتابش، آثاری چون«نسخ خطی ایرانی [را] از دستاوردهای برجسته طراحی گرافیک» برشمرده است (مگز، 1384، 2) و یا حتی بسیار پیشتر از نسخ مذکور آنگونه که نویسندگان کتاب «سی قرن طراحی گرافیک» معتقدند «طراحی طراحی گرافیک از دوران پیش از تاریخ آغاز شده و در طول سدههای گذشته صنعتگران، کاتبان، نقاشان، طراحان گرافیک تبلیغاتی و حتی هنرمندان هنرهای زیبا آن را تجربه کردهاند» (کرایگ و برتون ، 1987 ،2) البته کاربرد این واژه در اروپا نیز سابقه چند صد ساله ندارد زیرا ظاهراً «ویلیام ادیسن دوی گینز ، کتابآرای برجسته بهعنوان کسی که به پیامهای چاپی نظم ساختاری و صورت بصری میداد در سال 1922 در توضیح فعالیت خویش اصطلاح طراح گرافیک را بهکار برد و از آن زمان همین نام برای این حرفه برگزیده شد» (مگز، 1384، 4). پس از ذکر گذری بر چگونگی رواج واژة گرافیک، به بیان مسالةاین تالیف پرداخته میشود که عبارت است از آنکه چه عوامل جامعه شناختی در شکلگیری سیر تکوینی طراحی گرافیک ایران در دوران قاجارموثر بود؟
طراحی گرافیک را میتوان ترکیبی از ایده بازنمودِ بصری یک مفهوم، پیام و یا حتی یک احساس ذهنی در توصیف و بیان موضوعی دانست که به مدد زبان تصویر و نوشتار و یا حتی صرفاً طراحی تصویری ( نشانههای تصویری) و یا صرفاً طراحی نوشتاری (حروف نگاری) شکل گرفته است به گونهای که درک آن را برای جامعة مخاطب آسان سازد. با ذکر این تعریف شایستهی ذکر است که اگر چه تأسیس رسمی رشته گرافیک در ایران، به دوران پهلوی دوم میرسد و در این دوران نیز همچون گذشته نامی از طراحی گرافیک وجود نداشته تا بدان حد که بنابر مصاحبه شفاهی با آقای محمودجوادیپور در تاریخ 11/6/86 و منطبق بر گفتارنویس آن در کتابخانه اسناد ملی به طراحی و صفحهآرایی آثاری چون اوراق بهادار و سهام، تصویرسازی کتاب، چاپ رنگی و ... «هنر چاپ» گفته میشد (جوادی پور،1386، 5) اما بیتردید نمیتوان تأسیس ادارهای به نام «اداره طراحی گرافیک توسط وزارت فرهنگ و هنر را در سال 1336ش به مدیریت صادق بریرانی» (بریرانی، 1388، 17)و سپس تأسیس رشتهی گرافیک را در سال «1338ش به کوشش هوشنگ کاظمی در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران» به یکباره و در خلأ دانست (ممیز،1371، 69). آنچنانکهپژوهشگران حوزهی طراحی گرافیک حتی در خارج از کشور همچون فیلیپ بی مگز در مقدمهی کتابش، آثاری چون«نسخ خطی ایرانی [را] از دستاوردهای برجسته طراحی گرافیک» برشمرده است (مگز، 1384، 2) و یا حتی بسیار پیشتر از نسخ مذکور آنگونه که نویسندگان کتاب «سی قرن طراحی گرافیک» معتقدند «طراحی طراحی گرافیک از دوران پیش از تاریخ آغاز شده و در طول سدههای گذشته صنعتگران، کاتبان، نقاشان، طراحان گرافیک تبلیغاتی و حتی هنرمندان هنرهای زیبا آن را تجربه کردهاند» (کرایگ و برتون ، 1987 ،2) البته کاربرد این واژه در اروپا نیز سابقه چند صد ساله ندارد زیرا ظاهراً «ویلیام ادیسن دوی گینز ، کتابآرای برجسته بهعنوان کسی که به پیامهای چاپی نظم ساختاری و صورت بصری میداد در سال 1922 در توضیح فعالیت خویش اصطلاح طراح گرافیک را بهکار برد و از آن زمان همین نام برای این حرفه برگزیده شد» (مگز، 1384، 4). پس از ذکر گذری بر چگونگی رواج واژة گرافیک، به بیان مسالةاین تالیف پرداخته میشود که عبارت است از آنکه چه عوامل جامعه شناختی در شکلگیری سیر تکوینی طراحی گرافیک ایران در دوران قاجارموثر بود؟