اروپا بهجهت اینکه سرآغاز رنسانس، روشنگری، اصلاح دینی، خردگرایی، مدرنیسم، جامعه مدنی، انقلاب جنسیتی، حزبسازی، دولتملت، دولتسازی، ملتسازی، سیاست خارجی، سیاست بینالملل، جهانیشدن، پستمدرنیسم و دیگر جریانات فکری و اجتماعی سه قرن اخیر بوده است، همواره بهعنوان قلب تبنده جهان اجتماعی و سیاسی به خود بالیده است. با این حال در داخل اروپا، نمیتوان از یک مدل همگن و یکدست سخن گفت. طی سالهای اخیر، بهویژه پس از تخصصیشدن مطالعات علوم سیاسی، سیاستگذاری و روابط بینالملل، بحث مدلهای سیاست و حکومت مورد توجه محافل آکادمیک و سیاستگذاری قرار گرفته است. برای مثال تجربه تاریخی اروپا نشان دهنده تمایز بین نهادهای شکلدهنده به طبقه، ملت و دولت بوده است.
یکی از مدلهای موجود در اروپا مدل نوردیک/اسکاندیناوی است. واقعیت این است که نهتنها جامعه و سیاست اسکاندیناوی را نمیتوان شبیه به اروپای قارهای یا اروپای غربی دانست و فاصله بسیار زیادی با اروپای مدیترانهای دارد، بلکه اسکاندیناوی را میتوان یک هویت جاذب یا یک واحد هویتی تعریف کرد. زمانی پییر میلزا گفته بود که «هویت اروپایی پیش از اینکه اروپائیان از آن آگاهی داشته باشند، وجود داشت»، من میتوانم این جمله را بهطور واقعیتر در خصوص اسکاندیناوی بازگویی کنم «هویت نوردیکها پیش از اینکه آنها از آن آگاهی یابند، وجود داشت»، نوردیکها لایههای هویتی خود را از پیش از دوره وایکینگها، عصر همگرایی که تجسم آن اتحادیه کالمار بود، میراث روشنگری و اصلاحات مذهبی در قالب لوتریانیسم، نهضت رفاهگرایی قرن بیستم و برندینگ بینالمللی اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم نهاینه کردهاند. در بین کشورهای اروپایی بیشک نوردیکها سرآمدان تأثیرپذیری از سنتهای اجتماعی در الگوهای اقتصادی خود بودهاند. پیشینه تاریخی برخی از سنتها و نهادهای اجتماعی و مدنی در اسکاندیناوی به بیش از هزار سال پیش بر میگردد، همچون مجلس آلدینگ ایسلند که در سال 930 میلادی تأسیس شده است.
نوردیک به منطقهای شامل پنج دولت ملت و سه قلمرو خودمختار گفته میشود، در حالی که اسکاندیناوی سه کشور سوئد، نروژ و دانمارک را در بر میگیرد. این دولتهای کوچک توانستهاند آمیزهای از دموکراسی، کثرتگرایی و عملگرایی بهوجود آورند. پژوهشگران علوم سیاسی ترجیح دادهاند در تقسیمبندی انواع دموکراسیها، آنها را بهعنوان دموکراسیهای اجماعی معرفی کنند. یکی از ویژگیهای منحصر بهفرد این دولتها پیوندهای زبانی مشترک و موقعیت مشابه مذهبی بوده است که بهلحاظ تاریخی به ارث بردهاند. پیشینه تاریخی تمایلات منطقهگرایانه نوردیکها، به زمان اتحادیه کالمار در سالهای 1397-1523 بر میگردد. مهمترین ترتیبات نهادی کنونی نوردیک، شورای نوردیک است که در سال 1952 بهوجود آمد. بهطور کلی از مجموع جریانها و تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نوردیک و اسکاندیناوی، میتوان به مخرجمشترکهایی رسید که بهعنوان مدل نوردیک سیاست و حکومت معرفی میشوند. اشاره به مدل سوئدی، مدل اسکاندیناوی، مدل نوردیک و ... با در نظر گرفتن همین مخرج مشترکها بوده است. از جمله این مخرج مشترکها عبارتند از مدل حزبی، مدل دولتسازی، مدل رفاه، مدل سیاست خارجی، مدل دموکراسی کورپراتیستی، دموکراسی اجماعی، رابطه سهجانبه بین اتحادیههای کارگری/اتحادیههای تجاری/دولت و ....
در خصوص وضعیت دولتسازی و ملتسازی نوردیکها گفته میشود که علیرغم تکامل این وضعیت در سرزمینهای اصلی، اما این پروژه در سرزمینهای خودمختار تکامل پیدا نکرده است. در طول قرنهای 15 تا 20 تغییرات بسیاری بهلحاظ انضمام و انقسام سرزمینی در این پنج دولت به-وجود آمده است، از جمله انتقال نروژ به دانمارک، سپس جدا شدنش از دانمارک و انضمام به سوئد، جدایی فنلاند از سوئد، تبدیل شدن فنلاند به دوک روسیه، انضمام ایسلند، گرینلند و فائرو به دانمارک، جدایی ایسلند از دانمارک و ... . یکی از مولفههای نوردیک/اسکاندیناوی تبار فرهنگی ناسیونالیسم است. نوع ناسیونالیسم موجود در نوردیک شانه به شانه ناسیونالیسم طبیعی میزند، اگرچه نمیتوان بهصورت مطلق این ادعا را مطرح کرد. دولتملتهای اصلی نوردیک متأثر از ناسیونالیسم فرهنگی با اولویت زبان و شاعرانی بوده که پرچمدار نهضت ملت بودهاند و بهعنوان قلب تپنده ملت مطرح بودهاند. بههمین دلیل شاهد زبان ملی نوشتاری مستحکمی در این منطقه هستیم.
در خصوص سیستم حزبی نوردیک، بایستی به نحوه قوام احزاب وشکلگیری بلوکهای قدرت داخلی در قرن بیستم اشاره کرد، موضوعی که از جمله مسائل مهم در هندسه شکلی و محتوایی دموکراسی این کشورها بوده است. شکلگیری احزاب مبتنی پنج ایسم یعنی کمونیسم، سوسیال-دموکراسی، کشاورزی، لیبرالیسم و محافظهکاری از جمله مولفههای برجسته این دولتها بوده است. همین ساختار حزبی بر روی شکاف طبقاتی-صنعتی شکل گرفت و تا سالهای انتهایی قرن بیستم تداوم داشت؛ یعنی زمانی که سبزها بهعنوان نیروی جدید سیاسی خود را به صحنه سیاسی تحمیل کردند.
یکی دیگر از مؤلفههای سیاست و حکومت در نوردیک، وضعیتی از توازن قدرت بین احزاب قانونگذار و احزاب اجرایی خصوصا از ابتدای دهه 1970 به بعد بوده است، ورود احزاب قانونگذار (یعنی احزابی که در قوه مقننه حضور داشتهاند) و افزایش آنها در شرایطی صورت گرفته که این احزاب تصویب قوانین و نظارت بر اجرای قوانین را بر عهده داشتهاند و بهعبارتی نقش موازنهکننده بلوکهای حزبی را داشته است، اگرچه میزان تلفات حزبی نیز در میان احزاب قانونگذاری وجود داشته است. علاوهبر این دولتهای اسکاندیناوی تجلی تنوعی از انواع ائتلاف و تعدد حکومتهای اقلیت بودهاند. وجود کمیتههای دائمی، گروههای حزبی در پارلمانهای نوردیک و احزاب پشتیبان، از برجستگیهای مدل حزبی نوردیکها بوده است.
نمیتوان فهم دقیقی از سیاست و حکومت در اسکاندیناوی بهدست داد، مگر اینکه به مدل منحصر بهفرد دولت رفاه اسکاندیناوی اشاره شود. کمتر کسی وقتی در خصوص سوئد و دانمارک پژوهش میکند با دولت رفاه مواجه نمیشود. اینک دولت رفاه تبدیل به بخشی از اسطوره و استعارههای سوئدی شده است. رمان پسر اِسوِئا (SveasSonn) اثر زیبای لنا آندرسون به این-همانی جامعه–خانواده در قامت دولت رفاه پرداخته و آن را تشریح کرده است، تا نوع نگاه یک فرد در جامعه به دولت به عنوان خانه مردم و مادر مردم را در رابطه بین دولت رفاه به عنوان پسر سوئد بررسی کند. برخی از مورخان و دانشمندان علوم سیاسی، بر آنند که برای فهم کارکرد برخی از نهادهای اجتماعی در اسکاندیناوی بایستی به پیش از دوره مدرن توجه شود، برای مثال کسانی که ریشه دولت رفاه یا مدل رفاه نوردیک را بررسی می کنند، بر آنند که رفاه گرایی نه موضوعی قرن بیستمی بلکه به پیش از آن بر می گردد، به زمانی که نهادهای فرهنگی در حد فاصل دوره روشنگری تا انقلاب صنعتی، مسئولیت اجتماعی آموزشی در دست گرفتند. با این حال جریان عمده در رفاهگرایی، نتیجه رونق اقتصادی سالهای بعد از جنگ جهانی دوم بوده است، رفاهی که با سه عنصر تحلیلی شرح داده میشود؛ اصول اساسی رفاه، نقش فعال دولت بهعنوان تأمینکننده رفاه و تعیین نتایج مطلوب. و عملکرد آن را میتوان در سه حوزه مورد ارزیابی و داوری قرار داد: برابری درآمد، برابری سلامت و برابری جنسیتی.
در سطح سیاست خارجی و سیاست بینالمللی، وضعیت قرار گرفتن در همسایگی روسیه تزاری، شوروی و بعد از آن فدراسیون روسیه، به برخی از این دولتهای کوچک موقعیت «دولت مرزی» داده است و همین موضوع سبب تعریف تهدیدات و چالشهای امنیتی متناسب با آن شده است و الگوهای منحصر بهفردی شبیه به الگوی موازنه نوردیک را بهوجود آورده که بیانگر توجه به نیازهای استراتژیک بازیگران برون منطقهای و منافع امنیتی کشورهای درون منطقه ای بوده است. اگرچه بعد از فروپاشی شوروی، برخی ملاحظات، چالش ها و تهدیدهای امنیتی رنگ و بوی خود را از دست داد، اما وضعیت بازخیزش روسیه، دوباره این ضرورت ها را بازروایی کرده است. دولت های نوردیک آنتاگونیسم منطقه-بین الملل گرایی را تجربه کرده اند. اصطلاح «بین الملل گرایان بیمیل» و «منطقهگرایان بیمیل» از جمله عباراتی بوده است که برخی به این دولتها اطلاق کردهاند، با این حال بررسی روند همگرایی و آمیزش منطقهای که بین این دولتها خصوصا در ترتیبات شورای نوردیک وجود داشته است، تا حد بسیار زیادی نافی این انگاره بوده است.
با توجه به نکات مختصری که اشاره شد، بهنظر میرسد که کتاب سیاست امروز اسکاندیناوی (Scandinavian Politics Today) که من ترجیح دادم بهدلیل مانوس بودن آن برای فارسی-زبانان، آنرا به سیاست و حکومت در اسکاندیناوی ترجمه کنم، میتواند سهم بزرگی در شناخت سیاست و حکومت در این منطقه ایفا کند. هم از این رو برای دروس دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته علوم سیاسی، روابط بین الملل، مطالعات منطقه ای ، سیاست گذاری عمومی و حقوق عمومی و خصوصا دروسی همچون سیاست و حکومت در اروپا، سیاست مقایسه ای و دروس تخصصی سیاستگذاری عمومی می تواند نقش حائز اهمیت داشته باشد و خلاء موجود در این زمینه را پر کند.
بدون شک ترجمه و چاپ این کتاب بدون کمک، راهنمایی و فداکاری برخی از گرامیان امکان-پذیر نبود. راهنمایی اساتید عزیز در دانشگاه استکهلم سوئد (که در ترجمه برخی از عبارات بومی و عبارات و کلمات دشوار فنلاندی به من مشورت دادند)، اساتید عزیز در دانشگاه بوعلی سینا، دانشگاه تهران، دانشگاه شیراز و پژوهشکده مطالعات راهبردی که دلسوزانه نظراتشان را در خصوص کتاب به من منتقل کردند؛ دانشجویانم در درس سیاست و حکومت در اروپا که در این دو سال ترجمه کتاب با بحثها و پرسشهایشان به گشایش برخی از مسیرها کمک کردند؛ مدیران و کارکنان انتشارات دانشگاه بوعلی سینا که انتشار کتاب را پیش بردند؛ و بهنحوی خاشعانه همسرم و فرزندانم که عمده زمانی که صرف ترجمه این اثر شد در زمانی بود که به آنها اختصاص داشت؛ همه و همه بی دریغ در این مسیر به من کمک کردند و سپاس گزار همه آن ها هستم.
رضا رحمتی
تابستان 1400
بخش نخست: اسکاندیناوی؛ گذشته و حال
فصل 1: هشت پر قو
فصل 2: ملت سازی و دولت سازی1944 - 1809
بخش دوم: احزاب ازچشمانداز تحول
فصل 3: ظهور نظام (های) حزبی اسکاندیناوی
فصل 4: نقاط قوت تاریخی پنج نوع اصلی حزب
بخش سوم: احزاب، رأی دهندگان و تغییر اجتماعی:عاقبت مدل سیستم حزبی اسکاندیناوی چه خواهد شد؟
فصل 5: «زلزله انتخاباتی» سالهای 1970-1973 و پیدایش انواع جدید حزب
فصل 6: تغییر نظام حزبی از سال 1970
بخش چهارم: مدل نوردیک
فصل 7: مدل نوردیک حکومت؟
فصل 8: مدل رفاه نوردیک
بخش پنجم: روابط قانون گذاری اجرایی در منطقه نوردیک
فصل 9: پارلمان های نوردیک: یک مدل جایگزین
فصل 10: «کمیته های دائمی نسبتاً قوی» و «گروه های حزبی بانفوذ»؛ ترکیب منحصربه فرد نوردیک؟
فصل 11: حکومت (های) نوردیک: پارلمانی، ریاستجمهورییا نخستوزیری
بخش ششم: محیط امنیتی استراتژیک
فصل 12: تغییر محیط امنیتی منطقه نوردیک:از «تهدیدهای امنیتی» جنگ سرد به «چالش های امنیتی» امروز
فصل 13: «نوردیک های بی میل»، «اروپایی های بیمیل» اما «ابرقدرت های اخلاقی»؟